در حال بارگذاری
بالا
-
بابایِ خونه روی مبل
با یه لیوان چایی جلوش
با یه زیر پوش آبیِ بد رنگ تنش
از زیر قابِ عینکش روزنامه ی عصرو می خونه
جلوش توو تلوزیون یه اتو کشیده یِ احمق
دروغ میبافه واسه مردمِ بدبخت
مامان خونه کجاست؟
اونور فکرش مشغول بد
اینو من از حرکت بی صدای لباش میفهمم
تووی زندگیش فقط بوده نگران بچه ــَش
-
روزا سکوت کردم که بشنوم صدای شهرو
شبا سکوت کرد شهر که بشنوه صدایِ من رو
-
منم موسیقیِ متنِ لحظه هات
اگه زندگیت یه فیلم بر اساسِ واقعیته
با دلت بهم گوش کن ، زندگی تپشِ وسطِ سینته
-
از بچگی بهم گفتن بزرگ میشی یادت میره
من کوچیک شدم و یادم موند و این یادم داد
که واقعیت همیشه خلاف گفته هاشون خواهد بود ، نقطه
-
منم و یه آسمون صاف
شده سقف واسه خونه هام
-
من احساسمو بی مرز
توو اشکات انعکاسمو دیدم
منو اشتباه کن ، من بوی خوب کودکیتو میدم
و من اشتباه کردم ، اشتباه کردم یه اشتباه خوب
شروع رشد ما همینجاست یه درگیری توو عمق فکرامون
-
حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من یه اشتباه خوب بود
من توو این جنگ رشد کردم
جنگی که واسه من انگیزه ی شروع بود
-
دل به من نبند من یه روزی توو بادم ، یه روز زیرِ شونه ــَم یه روزی آزادم
تقدیرم این بود نگاهم کنی ، هی بلند شم و تو کوتاهم کنی
کُندی نکن کارِ تو بریدنه ، نترس کارِ من دوباره رویینده
اگه نَبُری و دم أ جنگ بزنی ، شاید یه گوشه توو انبار زنگ بزنی
این منم یه آه زندونیِ سر ، یه روز سیاه یه روز سفید یه روز مرگ
صدای دستای آهنیت رسید به گوشم ، وقتی اومدم بیرون از زیر تِلِ سر
-
منم آخرین لحظه ای که توو قامتی ، منم آخرین رنگی که رو شهامتی
آغاز تا حالت رو توو پایانت انشاء کردم ، زنجیرتو وا کردی دستامو به روت وا کردم
-
من اون فصلِ سردم وقتِ تعویض لباساته ، قیچی باغبونم زمانی که وقتِ هَرَس تَبَرگاته
-
از طرف نیمه های خالی ، نقشه ی فرداهای خیالی
از طرف درخت های بی برگ ، پایانِ محضِ نونهالی
از طرف جنون با رضایت ، شروع بیماری تا سرایت
زخم شکنجه ای به اسم دنیا ، از سمتِ تجربه تا روایت
-
از طرف کفه ی برابر ، تا میون خنده ها نمیری
از طرف لبی پاره خط گون ، تا گوشاتو از رو صدا نگیری
از سمت جرئت حملِ قامت ، بیدارِ شبونه ی امانت
از سمت چیزی به اسم حقیقت ، آخرین دیوار بی ضمانت
-
از طرف راهِ ندیده ها ، سرزمینی به اسم کشف
توان پذیرش یه صدا ، حتی مخالف عقیده ها
از طرف شکافِ لایه ها ، اوجِ حضورم تووی عمق عبورت
توو لمس پدیده هاست
-
حقِ من چیزی جز نفس های تو نیست
اگه جز اینه حقمو نمیخوام
-
عمرم تولدِ تلخ ترین آمیزش
گهواره ـَم همخوابگیِ ستون و ریزش
گرم بود بازارِ مصالح فروشیا
میدادن آزارم ، بیزار از بازارم
-