-
معلم گفت ضمایر را نام ببر گفتم من، من،من گفت پس بقیه چه شدند؟ گفتم همه رفتند زیارت ارباب و فقط من جامانده ام
۵۸ بازدیدسامیار۱۸:۲۷ ۹۵/۰۶/۱۵سلام دوست گرامی خیلی وقته که نیستی!! کجایی؟ بیادت و منتظر حضور مجددت هستیمfatemeh۲۲:۵۷ ۹۴/۰۹/۱۰ان شاللهhiva۲۱:۵۵ ۹۴/۰۹/۱۰ان شاا... سال دیگه -
@oommiid@آمنه ممنون از کامنت زیباتون:::کاش میشد بنویسم که حلالم بکنید::: :::ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید::: @a:::کاش آن روز که روزی مرا می دادند::: :::بیشتر تذکره ی کرببلا می دادند::: :::همه رفتند و من از هجر تو هق هق کردم::: :::بخدا حضرت ارباب زغم دق کردم::: :::کاش همراه تمام رفقا می رفتم::: :::پابرهنه ز نجف کرببلا می رفتم::: :::خستگی در وسط راه چه لذت دارد::: :::زائرت در نظر فاطمه عزت دارد::: :::عاشق آن است که اسپند در آتش باشد::::::هربلایی رسد از یار دچارش باشد::: :::جز غم عشق مگر غصه ی دیگر داریم::: :::قسمت این است که چون کوزه ترک برداریم::: :::در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم::: :::ما به بین الحرمین تو گرفتار شدیم::: ::داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم::: :::از ازل در دلمان روضه ی زینب داریم::: اللهـــــم الـرزقنـــــا زیـارة الکـربـلا
-
متاسفانه امشب لنزورم حذفش میکنم تا سال دیگه بعد از کنکور برام دعا کنید به هدفم برسم خدا به وقتتون و هوشتون برکت بده تا سال دیگه خدانگهدار
۷۶ بازدید -
خواهش همچنین منم ممنونمسلام ممنون ازلایکتان.دوستان به نظرتون این ظرف ها از کجا میشه خرید تو شهرمون نبود
-
-
-
بااجازه نشرش میدم؟اللهم عجل لولیک الفرج
-
-
-
-
خدای من، معبودم:دلم برایت تنگ می شود ، با آنكه می دانم همه جا هستی،اما به آسمان نگاه می كنم،چرا كه آسمان سه نشـانه از تو دارد:بی انتهـاست و بی دریـغ و چون یك دست مهربان،همیشه بـالای سر ماست خدای آسمانی دوستت دارم.
۷۹ بازدید -
نه پاشنه اش اینجوریه و رنگشخخخخخ از همینا خریدی؟زحمت نکشید تو رو خدا خودم خریدم
-
-
-
۸۹ بازدیدلایک beautifulآخـــــــــــــه=====لایک
-
-
سید لایک به متنت قشنگ بود :-)هههههههچندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ». رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید: « مدرک تحصیلی ات چیست »؟ گفتم:« دیپلم تمام »! گفت:« بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشوبرو دانشگاه ». رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ……برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ پدر دختر پرسید:« خدمت رفته ای »؟ گفتم:« هنوز نه »؛ گفت:« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ». رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ مادر دختر پرسید:« شغلت چیست »؟ گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »؛ گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار ». رفتم کار پیدا کنم؛ گفتند:« سابقه کار می خواهیم »؛ رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ». دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم». برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم: « رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ». گفتند:« برو جایی که سابقه کار نخواهد ». رفتم جایی که سابقه کار نخواستند. گفتند:« باید متاهل باشی ». برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی ». گفتند:« باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ». رفتم؛ گفتم:«باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم». گفتند:« باید متاهل باشی تا به توکار بدهیم ». برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-